و صعود باز گشت اژدها به قله ي شاه شهيدان زردكوه با پيروزي به پايان همي رسيد .
و هيچ رعد و برقي در آن شب طوفاني بر آن جان پناه فلزي بر نخورد نكرد و ما جزغاله نشديم
و در آب ها و تگرگ هاي نشتي از آن پنجره ها غرق همي نگرديديم .
و اين مايه ي افتخارفدراسيون كوهنوردي ست كه آن جان پناه فلزي 12 متري را با پنجره هاي كنده شده و در بدون چفت در ارتفاع 3500 متري ول كرده كه يك كپه برف ميانش جمع شود و ما يك ونيم ساعت مشغول كلنگ زدن برف ها باشيم .
و درود آن پترس كبير را كه به گاه باز شدن در خسبيدگي رها كرد و سوي بستن در شد و به هر رعد ولش همي نمود و نيم متر جهيدني كه مايه ي خنده ي ما فراهم نمودندي
و ياد باد آن بچه فيزيكي را كه در آن التهاب برق گرفتگي يا كه نگرفتگي خرچ خرچ در كيسه خوابش بيسكويت جويدني چونان موش .
و سپاس آن تداركات را كه ما را رياضت آموخت . و مرغ سوخاري اي نشانمان داد كه تا كنون همي نديده بودنديم . ( املت )
و آن بچه كرد كه رقص كردي در ميانه ي اتوبوس بياموختمان
و آن راننده ها ي اتوبوس كه عيشمان كور كردندي
و آن سگ ها كه از ما همي گريختندي
و آن عشاير كه نان تعارفمان نكردندي
و آن خار ها كه خليدني
و ديمه كه ريگ هاش زير پا پرنيان آمدندي.
باشد كه اين بار به كلن چين بر شويم
مي رويم
سر هم مي خوريم
به يخچال هم نمي خوريم
و بر هم خواهيم - ام گشت
__ زنده __
آخه حيف من نيست كه تو زرد كوه بميرم ؟
سر خوردن بر يخچال ها
چهره ساييدن بر تن خشن پوست برف يخ زده
و تن آسودن بر خنكاي برف يخچال ها و ووووووووووووووووووه
هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه
هااااااااااااااااااااااااااوووه
AAAAAAAAAAAAAAAAAaaaaaaaauuhhhhhhhhhhhh
auuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuh
khkhkkhkhkhkhkhkaaaaaaaaaaaaaaauuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhh
اولي كه آن اندازه بود ×
اين يكي اين قدر شد ××
نظرت در مورد بعدي چيه؟×××
احتمالا يه صخره
بار پسينش هم حتما خود كوه رو برات رهاورد ميارم
بيش از آن دوستت دارم كه دوست داشته باشم با تو بروم كوه
گور باباي دروغ ها كه به خويش مي گويم يا كه نه
گور باباي آن دروغ كه مي گويمت دروغ نيست
گرچه خوش نداري جانور بودن را
جانور خويي را
اما بايد بگويم بد جور بوي جانورخويي مي دهي
زين روست شايد كه هميشه قابل تحملي
حتي وفتي سرت داد مي كشم
باور كن جانور خوش تر مساله ي فيزيك حل مي كند
هوشمندانه تر
كه در جا ديدن مي داند
چرند گفتم
جانور مساله حل مي كند و خنده مي زند
كه دشوار ترين مساله ساده ترين ست
جانور ميان آدم زادگان تاب نمي آورد
ميان مساله هاي خطي شان
منطق و پرسش و پاسخ يك لايه ايشان
برايش يك بازيست كه بيش گاه در آن سرخوشي نيست
گاه خوشي هست
اما كم
و هميشه حسادت مي برد به نيومان كه در جا مي ديد .
همان بهتر كه خوشت نيايد از جانور و جانور خويي
همان بهتر كه شب تا صبح چايكوفسكي نگوشي
ورنه بيش تر آزرده مي شوي ميان اين تك لايه اي ها
ناهوشمندي ها
هنوز دستگاه گوارش نداري تو
آن نمايشنامه هم از آن تو
از آن خودت سازش
و به من هم يه بليط ويژه هديه بده ؛)
×
همان سنگ سياه 1-2-7 با رگه هاي رنگي ميانش
××
همان سنگ سياه تر 10-7-20 كه شكستگي هاش شبيه انحناي نقاشي هايي بود كه دوستشان داشتي .
×××
وقتي ميان دستهات گرفته بودي و ليس مي زدي و مي بوييديش ، وسوسه شدم كه پشيمان نشوم از اين كار .
ترانه مزخرف ايراني و دلنگ - دلينگ قر- كمري و گه گاه نكه ناله ي ساز ايراني حالم را به هم مي زند
هنوز گوش مي دهم اما
صداش چون باد بر زخم هاي تازه ي نخورده مي گذرد
خنك مي خراشد
باد كه تند تر مي شود پنجه تن را بالا تر مي كشد
نيمه آويزان از پنجره
حسادت مي كند بند بند تن به كاج ها كه به باد مي كوبند خويش را بر تن هوا
پا ير زمين نيست ديگر و ...
ارتفاع سنجي نمانده كه مانع سقوط شود
چه بسا اشتياق پنهان نگاه داشته شده به سقوط باشد
ــ پرواز ــ
صد شور نهان با ما
ها ها
ترسم بپلاسد و بپلاسي باش
