Nedstat Basic - Free web site statistics
Personal homepage website counter
Free counter website statistics



 







گاه اینقدر کلافه می کند که با یک تیغ شاید حتی بشود تمامش کردن



مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بر، در خم شراب انداز






هاااااااااااااخ

بیا و کشتی ما در شط شراب انداز ...





تمامش باید کرد


آنقدر ها هم بزرگ نبوده

اما نه اینقدر کوچک که اینجا
میان این دیوار ها





همه ی تابستان ها به کلنجار می گذرد
و هیچ زمستان روز موعود نیست






کمی یاد بگیر


برای زندگی شان می بینی چطور برنامه می چینند؟













مسخره است آخر

در مرگ هم مردگی کردن

برنامه چیدن



علم کوه آنجا که باید نبود
بعد از سه سال فهمیدم




نمی خواهم اینجا بمیری


حتی دماوند هم کوتاه است
کوچک است











یخار حتی ....




وقتی بهار را این بالا جشن می گیرند

یاخته یاخته ی تنت در نوازش کوبنده ترین باد خواهد شکفت

به مرگ


بر اقیانوس های منجمد جنوبی













 


آشفته ست بیداری به خواب
و خواب به کابوس

و مرز میان خواب و بیداری گسترده در وسعت هر دو


تکرار می شود زمزمه ی واژه ای در گوشم که معنایش را نمی دانم
کسی پشت این تاریکی نیست
نگاه کردم همه ی گوشه ها را و تکرار کردم با خویش

کسی اینجا نیست
بخواب


هجوم می آورند بر سرم
پرتاب می شوند از میانه ی فضای بزرگ راهرو وار
قطعه های چرک آلود و چربشان

در گلویم می غلتد تهوعش
و در من هیچ دریافتی نیست به این تهوع حتی

همهمه شان پرتاب می شود بر سرم




چهره سفیدت
چانه ی بلند و بی شکلت
میانه ی تاریکی همهمه هاست


برسپیدی برف گونه ات می نگرم
سکوت
سنگین
آونگ وار


سکوت بلند تر است از فریاد هاشان
تا بر تو می نگرم


قطعه های چرب و تیره شان فرو می ریزند

همهمه گوشم را می ترکاند










همچنان هستی


سکوت میانه ی هجوم همهمه ها








دور می شوی


فرو می ریزند


بر تو اما که می نگرم
سکوت بلند تر است از فریاد هاشان




























 


کاش این دست ها، دست ها ی من بود در بساویدن تنم


و این لبها که بر لبهام،

لب های من

_ به مکیدن جان خویش از کام خویشتنم _














جان نیز از کوتهی مکالمه ی مغشوش تن ها آشفته است

که نه در جان هم زبان بودیم
نه در تن



تن پاره ی جان بود
پاره – تن جان
و دانسته جان خفته را در سوگ پاره – تن ش آشفتیم
می آشوبیم




آرام آرام از یاد پاک شده قله های بلند جان



غلتیده ایم در این دره




بیگانه ایم در این دره
حتی اگر برای ابد غلتیده باشیم در این دره*














Archives




March 2005
April 2005
May 2005
June 2005
July 2005
August 2005
October 2005
December 2005
January 2006
February 2006
March 2006
April 2006
June 2006
July 2006
August 2006
September 2006
October 2006
November 2006
January 2007
February 2007
March 2007
April 2007
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
October 2007
November 2007
December 2007
January 2008
February 2008
May 2008
February 2009
















Listen To Genesis